عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : شنبه 24 اسفند 1392
بازدید : 2035
نویسنده : فریدون عباسی

بنام و یاری آفریننده مهربان

علم سلاح جنگ شیطان است ، و صاحب سلاح را چون به اسیری برند بیشتر شرمساری برد.

شعر زیر بدون ادعای شاعری صرفاً بخاطر ثبت کلمات اصیل بختیاری و بویژه کلمات فاخری نظیر فعل کم یاب و بی نظیر " ترکستن " torekestan ( به آرامی حرکت کردن ) که در کتیبه مجسمه داریوش اول با متنی در باره آبراهه سوئزاست ، که او در مورد انتقال مجسمه خود از مصر به ایران ، بخاطرحرکت کند مجسمه ، از فعل زیبای " ترکستن " (خرامان خرامان رفتن) استفاده کرده است ، یا از کلمه بینظیر آرزو و آرزو داشتن که شاید از ده هزار سال تاکنون از کتیبه های سومری تا فارسی نو ساختار آوائی ماندگار خود را بدون هیچ تغییری حفظ کرده است . اگر سومرشناسان معنی درست این نوع افعال وکلمات اصیل ایرانی را درک کنند ، بخش اعظم مشکلات زبان سومری، بسود آن، که یکی از زبانهای اولیه ایرانیان و سایر گویش های همسو با فارسی است ، و بویژه فارسی نو حل خواهد شد .وظیفه دوست داران فرهنگ و تمدن ایرانی کوشش در جهت مستند کردن این تلاش های غرور آفرین است . (بطور قطع مردم و محققین ایرانی انتظار پاداش و القاب پر سرو صدای بیگانگان نظیر فلان السلطنه ، یا sir , و امثال آنرا ندارند . و با فروتنی در جهت اعتلای خانه مادری خود کوشا هستند، پس بیاری مردم و فرهیختگان آبادانی سرزمین خود را شتاب دهید . ). همینطور مواردی که اغلب در کتیبه های باستانی آورده شده اند ، اینها در کتیبه های سومری ، ایلامی ، بابلی ، اکدی ، آشوری و بسیاری منابع دیگر وجود دارند، بنظر میرسد وظیفه فرهنگستان ها علاوه بر معادل سازی و بومی سازی کلمات بیگانه ، یکی از منابع اصلی خود را هم باید کلمات گویش های همسو با فارسی قرار دهند ، مثلا چرا هنگامیکه در اکثر گویش های فارسی ما کلمه ای مانند " موج " داریم ، از کلمه بیگانه " پتو " استفاده میشود ، یا چرا مثلاً هنگامیکه برای قالیچه های پرز بلند خود کلمه بختیاری " خرسک " khersak را داریم ، ( خرس موی دراز دارد ) با هزینه بسیار احتمالاً یک کلمه مغولی - ایغوری ؟ " گبه " را که معنی آنرا نمی دانیم ، در دنیا بجای "خرسک " بنام خود تبلیغ میکنیم . این پاس داشت پارسی را کم رنگ میکند. یک ملت با تاریخ درخشانی که هرملتی آرزوی داشتن سوابق فرهنگی و تمدنی آنرا دارند ، نیازی ندارد ، تاریخ تسلط نکبت بار بیگانگان را با آب وتاب در متون درسی به زیان مردم خود تبلیغ کند. و نو آموزان خود را بدون هیچ نقد یا هوشداری وادار به آموختن آن کند . در زمانه ای که کشورهای دور ونزدیک بصورت جعلی برای تداوم استقلال خود و آمادگی گسترش و توسعه سرزمین های خود فرهنگ سازی میکنند ، مفاخر فرهنگی ، و تمدنی ما را از آن خود معرفی میکنند ، این بی دانشی است ، که ملتی تصور کند ، نیازی به اصلاح و بازسازی مناسب تاریخ وفرهنگ خود وپاسداری از آن ندارد. ما باید از گذشته و سرزمین هائی که از دست داده ایم ، پند بیاموزیم . بیگانه دوست سرزمین ( حتی غصبی ) خود است . حتی اگر ادعا کند ، ترا دوست دارد. بهوش باشیم تا خانه ما تنگ تر نشود ، و درتنگنا قرار نگیریم . اقوام ایرانی را دوست بداریم ، اختلاف افکنان بین اقوام زیاده خواهانی هستند ، که خواسته یا نا خواسته درخدمت منافع خود یا دشمن ملت ما هستند. پس برای بهروزی و توانمند سازی فرهنگی ومادی آنهارا با توزیع عادلانه منابع مادی و خدماتی ( و نه تبعیض) به یاری خدا در حد توان خود بیشترخشنود کنیم . زیرا رضای خدا در رضایت عموم مردم است . دانش های علمی برای دسترسی به توزیع عادلانه و اجرائی کردن آن و توانمند سازی نیازمندان واقعی وجود دارد . باید دراین راه که راه سعادت است گام برداریم . با توجه به" اصل عدالت " در مذهب مقدس شیعه امامیه ، که ترجیحاً برتر از" صفت عدالت " تلقی میشود ، و گفتار رهبر معظم " توسعه اقتصادی بدون عدالت " توجیه پذیر نیست . اسلام اجازه تملک من غیر حق نمی دهد، و در اسلام حق الناس مشمول مرور زمان نیست ، هیچ منعی برای رساندن حق به صاحب حق وجود ندارد ، و عدم برخورداری مسلمانان از حق خود پذیرفتنی نیست . ابوالحسن طبا ئی معروف به تقتقی در تاریخ فخری در باب مدیریت اسلامی جمله پر محتوائی دارد ، او در باره تقوا و ساده زیستی مدیر اسلامی همانندی جز امیر المومنین علی (ع) نیافته است ، و کوتاه میگوید : درمدیریت اسلامی " رئیس باید با رنج ریاست بسازد ". بی عدالتی خواست زیاده خواهان وطمع ورزان داخلی و خارجی است . که احتمالا اولی ها نادانسته تیشه به ریشه خود میزنند ، و دومی ها لاحول گویان در درون خود شادی میکنند. و برای آینده برنامه سازی میکنند .

لذا مردم ما نیازی به مدیران فاسد ندارند.

علم سلاح جنگ شیطان است ، و صاحب سلاح را چون به اسیری برند بیشتر شرمساری برد.

حافظ با شناخت مردم ایران که عموما ، در اکثر نقاط ایران از شرق و غرب تاشمال و جنوب کلاه نمدی داشته اند و هنوز هم بسیاری چنین هستند ، میگوید :

به خیر خاطر ما کوش کین کلاه نمد     بسی شکست که بر افسر شهی آورد.

یا سعدی میفرمایند:

کسی که استعانت به درویش برد   اگر بر فریدون زد از پیش برد .

یا اسدی طوسی گفته است :

به دو چیز گیرند مر ملک را    یکی زعفرانی یکی پرنیانی

زر ناب نام ملک برنوشته       دگر آهن آبدیده یمانی

زبانی سخنگوی و دستی گشاده    دلی همش کینه همش مهربانی

روشن است ، که ایشان ابتدا داد و دهش و سخنوری را اولی میدانند. این البته تجربه سنتی ما بود ، و از این قدیمی تر اکثر کتیبه های سومری تا سومری نو هزاران سال پیش برای رئیس و مدیر جامعه سه وظیفه عمده ، تامین ارزاق عمومی ، حفظ دین و آئین مردم ، و حفظ امنیت مردم ، را در صدر کتیبه های خود نوشته اند.

 

یک شعر بزبان بختیاری

شش بند شعر اول و بند آخر در وصف حضرت صاحب الزمان (ع) است . و ظهور آن حضرت از آرزوهای ما است .

اید اووید، بهار اووید (عید آمد بهار آمد)

لوه سُهر و تیه کال و می سیا یی سوزه ئی و کد بلند بالا سزایی

lawe sohr o tie sozo mi teloey mah washi wo kad bland bala sezaey

لب سرخ وچشم قهوه ئی و مو سیائی   سبزه ای و قد بلند ،شایسته بالا نشینی هستی

آسمون موایرسم به سیل افتو یا که وا مندیر بووم به مهر ایایی

asemon mo irasm be seyl afto    yak e wa mander boom be mehr eyaey

ای آسمان من به تماشای خورشید موفق میشوم   یا اینکه باید منتظر باشم تا او بمهر بیاید.

 

مه که زیده، مه مو مند زیر اورا ای خدا دی اور لات بس، بس نیاری

mah ke zide, mah mo man zir awra   ey khoda di awrelat bas, bes nayary

ماه که زده است، ولی ماه من زیر ابر(غیبت کبرا) پنهان شده است ای خدا دیگر( غیبت کبرا) بس است ، بر او ابر( غیبت کبرا) را نیاوری

شو اور سی عاشقوو تنگی ایاره      ای خدا ای اور لانه بس نداری

sho awr si asheqon tangi iyare    ey khoda ey awrelane bes nadary

شب ابری برای عاشقها دلتنگی می آورد     ای خدا این ابر( غیبت کبرای) خود را براو نگه نداری

مو هنی سیل ونم وو تی برَتم کاشکی کی سی ویدنت دیری نپایی

 

mo hani seyl wanom wo ti be ratom     kashkhikhey si waidanet diri napaey

من هنوز نگاه میکنم و چشم براه هستم ای کاش برای آمدنت تعجیل کنی

کاش گدی گُلا که یان ریت ابینُوم   وارهنه همه گلا په کی ایایی

khash godi gola ke yan to teym eyaey   wahrane hame gola pa key eyaey

کاش می گفتی هنگامیکه گل های سرخ بیایندروی مرا می بینی

گل ها همه تمام شدند،       پس کی می آئی

کرگل من ماله مون سی یار جونی         هی اگون ایسو ، اندی کی خو بیویی

korgal-on mem mal-le-mon si yar joni    hi agon isso adi key kho bi-o-ey

پسرها در آبادی ما برای یار محبوب خود       همیشه میگویند، اکنون آیا کی میخواهی بیائی

مشک دونه شینیدی هوله کنم سیت       مَنده بیدی نتری تا تیم ایایی

mashke done shinidi hol konom sit mande bidi natari ta teym eyaey

از بس مشک دوغ را بهم زدی برایت       نگران شدم خسته شده ای و نتوانی نزد من بیائی

تیر و تووسی ، تووته زدیر ابینوم     تش ودیدد چاله نه، تا کی اپایی

tir o tawsi, tawete ze dir ebinom    tash o dide chalete, ta key eypaey

تیر ( وردنه) توسی تخته وردنه زنی و تابه پخت نان ترا از دور میبینم   آتش و دود منقل را تا کی مراقبت میکنی

 

وری وا پا و بیو به گِرد پرزین     گرد پرزین شو تُروکِستُم که یایی

wory wa pa wo biaw be gerd parzin gerd parzin sho torokestom ke yawey

بلند شو و بیا اطراف پرچین     من گرد پرچین به آرامی حرکت میکنم که تو بیائی

اِ وسته چو منه مال زوایه هامون     تش بووت هم نی هِلن ز در دروایی

ewaste chaw mene mal ze wayehamon     tash bawt ham ni helen ze dar derawey

دلدادگی ما در آبادی شایع شده است  و خانواده پدرت نمی گذارند تو بیرون بیائی

خوو گُن یا لیش گُن ز آرزومون     خُت دونی، خدا دونه خُت بی وفائی

khowe gon ya lishe gon ze arezomon khot doni, khoda done to bi wafaey

چه خوب بگویند چه بد بگویند از آرزوهایمان    خودت میدانی ، خدا هم میداند که تو بی فائی

اید اووی سوزه اوید تو تی مون نیدی     ای خدا چاره بکن درد جدائی

eyd oweyd bahar oweyd to tey mo neydi  ey khoda chare be kon dared jodaey

نوروز آمد، بهار آمد ، تو نزد ما نیستی   ای خدا درد جدائی مارا درمان کن

سال نو سال بهروزی و سرفرازی انسان های شریف بویژه مردم ایران باشد . شاد باشید. و شاد کامی را تجربه کنید .

ف . عباسی



:: برچسب‌ها: علم سلاح جنگ شیطان است , و صاحب سلاح را چون به اسیر برند بیشتر شرمساری برد , ,
تاریخ : جمعه 11 فروردين 1391
بازدید : 7464
نویسنده : فریدون عباسی

 

مختصری از تاریخ بختیاری در دوره هخامنشی
خاندان شاهان هخامنشی همانگونه که در تواریخ ذکر شده است، حدود چند سال پس از ورودشان به ایران ، به دعوت شاهان ایلامی میانه که حکومتی در حال فروپاشی بود، به منطقه تحت تسلط آنها  به مرکزیت بختیاری کنونی فراخوانده شدند، و ایلامی ها بمنظور استفاده ازنیروی تازه نفس جنگی آنها در مقابل تهاجم اقوام سامی آشوری به آنها زمین و مرتع دادند،این اقوام که عشایری کوچرو بودند، دو هنر دیگر نیز داشتند، یکی پرورش اسب، و دیگری باغ داری بود ، احتمالاً نام " پارس، پارسه ، پرشین، پرچین وکلمه پرزین در بختیاری مربوط به حصارهای گیاهی یا حصیری است، که آنها بدور باغ های خود میکشیدند. و امروزه پرچین نامیده میشود. چون بوته های احتمالاً چوب گزی که بشکل پر مرغ بودند ، برای حصار استفاده میشد. آنرا پرچین " چیدن پر " یا به گویش بختیاری " پر زین" بمعنی " پر زنان ، یا پر نشانان" می نامیدند، ونام آنها که در اصل اقوام "آریائی " اریه، هریه  نامیده میشدند، د رمنطقه بنام پارسه وپرشین، برزین و غیره از سوی بومیان نامگذاری و باقی ماند.  پس از صد سال استقرار این قوم در بختیاری " کورش دوم" یا کورش انشانی یکی از مفاخر تاریخ ایران و بشریت ، در بختیاری شاه میشود، وبعد از کمبوجیه  داریوش اول هخامنشی از شاخه ای دیگر از این خاندان که به تازگی به ایران آمده بودند، و از فرماندهان  نظامی کمبوجیه در لشکر کشی به مصر بود، به یاری هفت خاندان پارسی شاه میشود . در کتیبه های داریوش نام این هفت خاندان آورده میشود، و در وصیت او به بازماندگان خود توصیه میشود ، که این هفت خاندان برای همیشه از سوی شاهان پس از او حمایت شوند.بطور قطع در سرزمین های لر،  بختیاری و فارس ، حکومت گران آن دردوره هخامنشی میباید یا از بین شاهان و شاهزادگان هخامنشی برگزیده می شدند، یا بوسیله همین هفت خانواده آریائی فرمانروائی میگردیدند. دلائل زیادی نشان میدهد ، که حداقل در اواخر سلسله هخامنشی "سورنا "سردار ایرانی که احتمالاً یکی از افراد این خاندان ها است، و شاید از طایفه " پارت" یا اشکانیان بعدی است. و او به احتمال بسیارحاکم بختیاری و لر بوده است.
و همین خاندان پس از سالهای طولانی حکومت جانشینان اسکندربنام" سلوکی ها" در بختیاری که احتمالاً خود بخشی از نیروهای نظامی آنها بوده اند، و شیوه جدیدی از جنگ های دنیای باستان را بصورت جنگ و گریز با اسب و تیر اندازی با کمان در حالت تاخت تاز با اسب ابداع کرده بودند، سر برآورده ، و حکومت اشکانیان را ایجاد میکنند. ما در تاریخ طبری مشاهده میکنیم، هنگامی که با خیانت یکی از مردم شهر شوشتر وبه راهنمائی او از طریق آب رودخانه کارون سپاهیان خلیفه دوم وارد قلعه سلاسل میشوند، و قصد دستگیری هرمزان را دارند، او که به تنهائی در محاصره قرار دارد، به آنها میگوید:" صد تیر در ترکش دارم و شمامیدانید ، تیر من به خطا نمی رود ، بسیاری از شما در این جنگ کشته شده اند اگر نمی خواهید ، برای کشتن من صد تن دیگر را هم به کشتن دهید، مرا نزد خلیفه برید، تا او در باره من داوری کند." آنان این رای را پذیرفتند و او را اسیر کردند.
ما از طریق تاریخ طبری، تاریخ کامل ابن اثیر و بسیاری تواریخ دیگر که مرجع آنها همین دو تاریخ است ، در می یابیم ، که خاندان هرمزان که یکی از همین هفت خاندان پارسی بود ، و بدلیل کمک و  یاوری که به اردشیر بابکان در بدست گرفتن شاهی ایران و تشکیل سلسله ساسانی  کردند،در تمام دوره سلطنت دودمان ساسانی حکومت خوزستان، لرستان و بختیاری  را در دست داشته اند.
حمدالله مستوفی ص251بنقل از تارخ وجغرافیای خوزستان  چاپ 1331 امیر کبیر ص139نوشته محمد علی امام شوشتری میگوید": در روزگار ساسانیان این دو قسمت( پشتکوه و پیشکوه ،لرستان وایلام فعلی) همیشه در دست یکنفر فرماندار بود، که از خاندان هرمزان معروف انتخاب میشد، واین خاندان از مردم مهرگان ویکی از هفت خانواده ای بوده، که در تاسیس سلطنت ساسانیان باردشیر بابکان کمک کرده بودند، وآخرین فرد این خاندان همان هرمزان است. که بدست لشکر اسلام اسیر شد . " فتح قسمت شمالی ماسبذان( لرستان فعلی) و شکست پسر هرمزان در سال شانزدهم هجری بود، ولی فتح قسمت جنوبی( مهرگان قذق یا مهرگان کوچک  ایلام فعلی)بدون جنگ رویداد و به تصرف لشکر اسلام در آمد. ولی اسارت هرمزان در سال بیست ویکم هجری قمری در شوشتر اتفاق افتاد.از مهرگان بنام " مهرگان قذق" بمعنی مهرگان کوچک" نام میبرند ، که احتمالاً قذق معرب کلمه شوشتری " کُچُک" بمعنی کوچک است.
 
تاریخ مختصر بختیاری پس از اسلام
در اینجا و در بسیاری منابع دیگر بختیاری ها و لر ها را کُرد مینامند و حتی دهکرد یا شهر کرد فعلی را بنام کرد ها نامیده اند. در صورتی که این محل ابتدا ییلاق خوانین بهداروند بود، و نام آنجا نیز از قدیم به اعتبار نام اقوامی که بنام کُرد از شامات در حدود هزار سال پیش مهاجرت کرده بودند، ده کرد نامیده شد. کلمه کرُد معنی گله دار و چوپان را دارد، وهنوز هم در اطراف تهران( قصران) وبسیاری مکانهای دیگر با این مفهوم و بدون ارتباط با مردم کرد، استفاده میشود."کپنک" یا روپوش نمدین چوپانان بختیاری "کُردین " یا پوشش چوپانی نام دارد، واز نمد ساخته میشود، که نقش محافظ و سپر را در جنگ با درندگان و مهاجمین و دزدان  وحفاظت چوپان را در سرما وگرما بعهده دارد.
 
 
ما اولین بار پس از اسلام با نام کردان جبل فارس " بختیاری ها" آشنا میشویم .( طبری 1352ص 1881تا1897 جلد پنجم ، پاینده) درسالهای17 ،23و24 هجری قمری در زمان خلیفه دوم هرمزان که خود یکی از هفت خاندان پارسی ، و از طایفه مهرگان گزگ  . حاکم خوزستان ، ویکی از سردارا ن اصلی سپاه ساسانی در جنگ های قادسیه به فرماندهی رستم فرخزاد بود.(بخشی از طایفه مهرگان گزگ یا قذق بمعنی "مهرگان کوچک " به احتمال بسیار در ممسنی کنونی نزدیک رامهرمزکه پیش از آن شولستان نامیده میشد سکونت داشت. ملاحظه میشود هرمزان در پی هر شکست از اعراب بسوی شهر رامهرمزو بدامن بخشی از  طایفه خود که در آن حوالی بوده اند ، و خود از اقوام پارتی بودند. میرفت . با وجود این طایفه بزرگ او درچند شهر دیگر در خراسان  ، ایلام ، لرستان ، عراق، اردن ، خراسان و مکان های دیگر نیز به این نام ذکر میشوند. که در اصل گستردگی حضور این قوم را در پهنه ایران نشان میدهند. تاریخ طبری ص1840 میگوید :" سال شانزدهم هجری پس از شکست آخرین پسر هرمزان ، شهر ماسبذان در استان لرستان کنونی فتح میشود." و در ص1883 همان منبع میگوید:" هرمزان پس از شکست قادسیه وازدست دادن اهواز بسوی قوم خود رفت و با کمک آنها ( پس از کشته شدن پسرش در سال شانزدهم هجری قمری در جنگ ماسبذان) شاه شد، و سپاهش روبفزونی نهاد، و با هرکس جنگید.") . در طول جنگهای سپاه اسلام برای فتح شوشتر، وپس ازرها کردن مصالحه اول "هرمزان " حاکم خوزستان با اعراب ، و اتحاد با بختیاری ها ، چون هرمزان پیمان شکنی کرد و مجدداً با اعراب مصالحه کرد، بدلیل مخالفت کرد های جبل فارس (بختیاری ها ) که سپاهیان هرمزان بودند، او ناچار میشود برای تداوم پیمان صلح با اعراب به سپاهیان خلیفه متکی شود ، وازآنها برای دفع بختیاری ها که کُرد های کوهستان فارس نامیده میشدند، استمداد بخواهد، ولی چند بار لشکر کشی اعراب برای سرکوب بختیاری ها بی نتیجه بود، و اعراب دریافتند که قدرت جنگ در کوهستان را ندارند، و سپاهیان آنها برای جنگ در صحرا و دشت تربیت شده اند. هرمزان نیز که سردار تیز هوشی بود. کم کم پیمان خود را رها کرد وبسوی بختیاریها متمایل شد. که بعدها با چاره اندیشی اعراب و خیانت برخی اقوام دشت نشین، سرزمین های اطراف بختیاری تصرف شد وهرمزان دستگیرشد. پس ازآن چون تلاش های جنگی اعراب برای تصرف بختیاری بی نتیجه بود ، آنها در" ایذه "با سرکرده بختیاری ها بنام " تیرویه" مصالحه کردند، و دیگراز آن سرزمین چشم پوشیدند.
 
خاندان روسای بهداروند باب
مطالب اندکی از خاندانهای حکام گذشته طایفه بهدار وند در دست است، امیداست سایر هم طایفه ای های ما با اسنادی که در دست دارند، و تحقیق بیشتر و اکتشافات تاریخی به حل این معما کمک کنند، و دانش خود را دراین مورد بما هدیه کنند. آنچه امروز در دست داریم ، آنست که خوانین نامدار این طایفه از نژاد "علاءالدین " نامی، واز تیره "علاء الدین وند" با تلفظ محلی " ala-di-vand " ( الادی وند ) میباشند. نشانه vand پسوند نام طوایف کرد بمعنی خاص " گذاشت" از مصدر "وندن یا نهادن" است ، و بطور عمومی بمعنی " چوپان، گله دار" است. و ala وilu در سومری و ایلامی معنی" رفیع و بلند ونام خدا " را دارد. di در سومری معنی" دین،دنباله، پیرو، عقبه.." را دارد. شاید بتوان گفت، که معنی" الادیوند" با فارسی معیار " طایفه پیرو خدا" باشد. همانطور، که تیره " سگوند" در لرستان با زبان سومری معنی والائی دارد، زیرا sag در سومری معنی " سر ، راس، رئیس " را دارد ، و" سگوند" معنی " طایفه برتر، یا رئیس" را دارد.
 
شاد باشید و مطالب را دنبال کنید.


:: برچسب‌ها: کورش , داریوش اول , هخامنشی , ساسانی , هرمزان قلعه سلاسل , رامهرمز , اشکانیان , ,
تاریخ : پنج شنبه 18 اسفند 1390
بازدید : 6281
نویسنده : فریدون عباسی

 

درباره بازگشت سردار اسد خان شیرکش به بختیاری پس از فتح بصره عثمانی

 

 

 

راوی میگوید: اسدخان غیر از دز ملکان چند دز دیگر را هم در تصرف داشت ، هنگامیکه او از شاهزاده محمدعلی میرزا دولتشاه جدا شد، و به بختیاری بازگشت، آن هنگام دز اسد خان در تصرف حج (haj) حاج عبدالله خان برادر( وسردار خان پسر اسدخان) بود و جعفرقلیخان پسربزرگ او بود.

 

 

 

در ماجرای داوود خان و ماجرای تصرف دز

 

 

 

راوی میگوید: دز شهی shehi مدتها در تصرف اسد خان بود، تا به او اگهی رسید، که داوود خان چهارلنگ ، که ادعای ایلخانی چارلنگ و هفت لنگ بختیاری را میکرد، به زور دز شهی را تصرف کرده است. و از رعایای اسد خان مالیات میگیرد. او از برخی از شهرهای خوزستان هم نظیر شوشتر ودزفول به زور مالیات میگرفت ، و دز شهی را هم بابت مالیات اسدخان تصرف کرده بود.

 

( ماجرای رفتن مخفیانه اسد خان شیر کش در شب به بالین آداوید و مردن آداوید از ترس در بخش های پیشین بیان شده است.)

 

او میگوید: اسد خان بختیاروند، پس از مرگ دادودخان چهار لنگ بمنظور دوری از برادرکشی در بختیاری و دفع فتنه گری والی ؟ به شیراز اردو کشی کرد.

 

شاعر بختیاری میگوید:

 

بنه وار سیل زنم دروازه دز واز شاه اسد وا تیل شیر رهدن سی شیراز

 

ترجمه بفارسی معیار: (از محل ) بنه وار نگاه میکنم دروازه دز باز(است) شاه اسد با شیر بچه (اش ، پسرش جعفرقلیخان) بسوی شیراز رفتند.

 

اسد خان ، شاه اسد هیچگاه از قدرت خود علیه بختیاری ها استفاده نکرد، و هرچه در توان داشت ، علیه دشمنان بختیاری بکار میبرد. ( قول راوی)

ولی پس از کشته شدن اسد خان بختیاروند بوسیله زهر در قهوه ( مانند قهوه قجری) سپاهیان او در شیراز متفرق شدند ، برخی به بختیاری بازگشتند، و بسیاری از آنها در شیراز ماندند، که خانواده ارشدی های بهداروند ار این گروه هستند.

 

تصرف دز اسدخان از سوی جعفرقلی خان

 

 

 

هنگامیکه اسدخان شیر کش با پسرش جعفرقلیخان در شیراز بودند. دز اسد خان در تصرف عمو و برادر جعفرقلیخان، حاج عبدالله خان و سردارخان بود. ولی پس از بازگشت او از شیراز او به تنهائی دز را" استیدس" es-teydes تصرفش کرد. ( فعل "استیدن" بمعنی" گرفتن ، خریدن .."از آنجا که در زبان سومری وبختیاری بسیار پر بسامد است، در اینجا از زبان راوی ذکر شد.) . ( جعفرقلیخان از سوی مادر ازسردار خان برادر دیگر جدا بود، و احتمالاً دز را بازور از تصرف برادر وعموی خود خارج کرده است.) راوی ادامه میدهد، که فرزند حاج عبدلله خان اسد خان ثانی است. (ظاهراً این اسد خان با اسد خان دوم داماد صمصام السلطنه یکی نیستند.).



:: برچسب‌ها: دز اسد خان , داودد خان , عبدلله خان , دز شهی , متح بصره عثمانی , ,

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد

به وبلاگ من خوش آمدید

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 33
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 75
بازدید ماه : 506
بازدید کل : 48145
تعداد مطالب : 71
تعداد نظرات : 124
تعداد آنلاین : 1

RSS

Powered By
loxblog.Com